گاهی که به رفتار و افکار و بعضی عادتهای خودم نگاه میکنم میبینم چقدر شبیه کسایی شدم که ازشون بدم میاد بعد فکر میکنم ناخوداگاه اگه هر چقدر بیشتر شبیه اونا بشم باید بیشترم از خودم بدم بیاد
خب این وحشتناک نیست؟؟
این تله مغزی هست که باید دورش زد
چجوری؟؟
بنظرم برای پیدا کردن عادتهای خوب،باید با آدمایی زندگی و مراوده کرد که اون عادتهارو دارن و همیشه بهش عمل میکنن.اینطوری به طور اتوماتیک میتونی اون عادتارو توخودت شکل بدی.
بیشتر نگاه کن ببین با چجور آدمایی ارتباط داری!؟؟
من؟؟
خب اگر صادق باشم میتونم بگم بیشترشون رفتارهای سمی زیادی دارن.یعنی من تو یه منطقه خط قرمز هستم!!
گاهی دلم میخواهد با یه پرش بلند از این منطقه بزنم بیرون!!ولی چکار میشه کرد همچین چیزی امکان پذیر نیست.یا به طور کامل امکان پذیر نیست!!
چرا؟؟
چون خیلی از اون ادما اعضایه خانواده و فامیل هستن ونمیشه اونا یاخودمو حذف کنم
راه حل ؟؟
خب نمیخوام سازش کنم.فعلن باید مقاومت کنم.
برای تثبیت خودم دارم تلاش میکنم.سخته!ولی به تلاش ادامه میدم،چون من دنبال نتیجه ی مورد قبول خودمم.
خب به این کار نمیشه گفت "به چالش کشیدن خود"؟؟
آدما برای اینکه رشد کنن نیاز دارن در مقطعهایی از زندگیشون خودشونو محک بزنن یا به چالش بکشن.
و من اینو مرحله اول رشد در مسیر جدید تلقی میکنم.سعی میکنم بیشتر تلاشمو کنم تا با موفقیت به انجام برسونمش!




پ.ن:نورونهای آیینه ایی؛


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها